اولین برف زمستونی باران
عزیزکم فرشته کوچکم اولین روز برفیت گوارای وجودت امیدوارم همیشه سالم وسلامت باشی و از رحمتهای الهی سیراب بشی.. جمعه یازدهم بهمن 92 اینجا خیلی سرد شد و خبر از اومدن برف داشت..عصر برف شروع به باریدن کرد و تا دیشب ادامه داشت..شهر اینقدر قشنگ شده بود که اگه بزرگتر بودی مبردمت یبرون و کلی میگشتیم..یادمه آخرین باری که اینطوری برف بارید سال 86 بود که منو خاله غزاله کلی خاطره داریم از اون روز.دیروز خاله غزاله اومد اینجا کمکم چون عصری مهمون داشتیم.یه ایده خوب داد و منم استقبال کردم..چون نمیتونستیم شمارو ببریم بیرون برفو ببینی برف رو آوردیم پیشت و آدم برفی درست کردیم.. اینم بگم که 5شنبه گذشته خونه دوست من یعنی خاله زکیه بودیم...
نویسنده :
سودابه
14:22