اندر احوالات 12 ماهگی
سلام گل همیشه بهارم..امیدوارم خوب خوب باشی..ببخش منو که کم میام بنویسم..هروقت مادر شدی درکم میکنی...
از این ماهت هرچی بگم کمه..ماشالله شیرین کاریهات زیاده..اول از همه باید بگم که اولین سال تولدت رو نتونستیم جشن بگیریم آخه شما بیمرستان بستری بودی به علت تب و تهوع..از اون روزا هیچی نمیگم آخه همش عذاب بود و عذاب..خدارو شکر خوبی..14 مهر واکسن یک سالگیت رو زدیم که خدارو هزاران بار شکر اذیت نشدی..وزنت 9/5 بود و قدت 74 الهی دورت بگردم که روز به روز داری بزرگتر میشی..
حالا بگم از پیشرفتهات
کلملتی که میگی: جیک جیک(هرجا پرنده یا مرغ و جوجه ببینی میگی)
ادی(علی)اگه بخوای بلند شی یا از مانعی که جلوی پاته عبور کنی این کلمه رو میگی
باب(منظورت باب اسفنجیه و هرجا عکس یا عروسکشو ببینی ذوق زده میری سمتش)
آب(به بارون-بطری اب -لیوان و هرچی که به آب مربوطه میگی..)
وقتی میگم مامانو چندتا دوست داری میگی ده تا
خیلی قشنگ آدمو میبوسی
بازی کلاغ پر رو بلدی و انگشتتو میذاری رو زمین
وقتی تشویقت میکنیم وبهت میگیم آفرین واسه خودت دست میزنی
فوت کردنو بلدی و غذاتو قبل خوردن فوت میکنی
اعضای بدنت رو میشناسی(گوش بینی چشم مو دندون دست پا)
دو هفته ای هم هست که اصلا خوب نمیخوابی دوتا دندون نیشت ورم کرده داره اذیتت میکنه
بابا علیرضا رو خیلی دوست داری به محض شنیدن زنگ در با سرعت میری سمت در و بابا- بابا میگی
همچنان عاشق کتابی
بعد خوردن غذا دوتا دستاتو میاری بالا یعنی الهی شکر
به محض باز بودن در یخچال زود میای و میبندیش
و...
کادو تولد بابا علیرضا
کادو تولد من
مدل جدید تلویزیون دیدن
اینم ورزش جدید
مدل جدید سه چرخه سواری
هرچی گیر بیاری میخوای بندازی تو باند..الالن اون تو قطره مولتی ویتامین و یه تیکه کاغذ هست
پا تو کفش بزرگترا
اینجا داشتیم از خونه مامانی سوری میومدیم شما خوابت برد
بابا اسفنجی رو داری میذاری تو کلبه
اینم بدون شرح..شما و بابا