اندر احوالات 13 و 14 ماهگی

1393/9/26 2:17

نویسنده : سودابه

1,124 بازدید

اشتراک گذاری

سلام عشق مامان ..خیلی وقته تصمیم گرفتم بیا بنویسم اما ..............................

خیلی شیرین زبون شدی ماشالا هزار ماشالا پیشرفتت خوبه و خیلی کارا میکنی..

گفتگوی من و شما

باران دخترم دارو میخوری؟

نه

ب ب میخوری؟

آره

عشق مامان کیه؟

من من

پیشی چی میگه؟

م م -بعضی وقتا هم میگی-منه منه

هاپو چی میگه؟

هاپ

باران چه کار میکنی؟

جیش

مامانو چندتا دوست داری؟

ده تا

بابا -یا هرکس دیگه-کجاست؟

نی..و کف دستاتو نشون میدی.

باران سوار چی شدی؟

دی دید

دایجون چی کار کرد؟

نای نای

باران واسه مامان شعر بخون

آ با آ با دا با آ دا....

اعضای صورت و بدنتو میشناسی..بگم حسین حسین -دو دستی سینه میزنی.. وقتی میبینی امیر مهدی منو عمه صدا میکنه شما هم به تقلید از اون منو عمه صدا میکنی و به فاطمه جون میگی مامان.

حس مالکیتت نسبت به من و اسباب بازیت زیاد شده هرکی بیاد کنارم بشینه زود میای تو بغلم یا کسی اسباب بازیتو بگیره از دستش میگیری..

به تنهایی با لیوان آب میخوری

وقتی یه خرابکاری میکنی میگی آ آ آ

بازی کلاغ پر- لی لی حوضک-قایم باشک-اتل متل رو بلدی

ولت کنم میری از اتاقت کتاب میاری تا برات بخونم

از دست جنابعالی دستشویی نمیتونیم بریم میای پشت در و صدام میزنی

حموم هم که قربونت برم عاشقشی تا میبینی بابا داره میره حموم میری جلو در و شلوارتو در میاری..

گوشی موبایلو میگیری و کلی با دوست فرضیت صحبت میکنی

از مبل راحت میری بالا و میای پایین

و حالا لغت نامه باران:

عم=عمو

عت=ساعت-پتو-کدو-اسب-عکس خرس