باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

عکسهای دیدنی

اینم آتلیه باران و آریا و امیرمهدی شهربازی حرکات جدید! ساعت 1.5 بامداده و اصلا خوابت نمیومد داری امیر علی رو نازش میکنی مامان فدات بشه عینکشو! برات دمپایی گرفتم رفتی ژست گرفتی تا ازت عکس بگیرم اینجا خانه بازیه تولد ژرفا بود حسابی بازی کردی ...
6 ارديبهشت 1394

عروسک کوچولوی من

عزیزکم قشنگ من خوبی ناز من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز اول ماه رمضونه..دیروز با هدی جون رفتم دکتر و خدارو شکر همه چی خوب بود.. خانم دکتر هم راضی بود.. شما هم کلی واسه خانم دکتر قر ریختی قربونت برم ..وزنت هم 1300 بود ماشالله بزرگ شدی.. واسه دو هفته دیگه برام سونو نوشت که بگیرم.. بعدش هم یه سر رفتیم بازار تا واست چراغ خواب و لوستر و ساعت انتخاب کنیم طرح گل لاله مد نظرم بود که نداشتن کیتی رو انتخاب کردیم تا آخر ماه میرم برات میگیرم.. دیگه خبری نیست..فقط میخوام عکسارو برات بذارم.. تنبلی رو گذاشتم کنار به عشق تو...  این عکس شما پایان هفته 28 توی سونو         اینم 28 هفتگی شما تو شکم بنده   &nb...
19 تير 1392

هووووررررررررررررررررااااااااااااااا واسه نی نی گلم

از کجا بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیشب من و بابایی روتخت دراز کشیده بودیم و داشتیم فیلم نگاه میکردیم البته بابایی یه سرش تو کامپیوتر یه چشمش هم به تی وی بود   ساعت 10 و 27 دقیقه دیدم یه چیزی زیر پوست شکمم وول خورد نمیدونم چطوری بگم انگار یه چیزی راه رفت زود بابایی رو صدا کردم گفتم ببین نی نی مون تکون خورد اونم خیلی ذوق کردو مرسی عسلم که جوری تکون خوردی که مامانی متوجه بشه امروز صبح هم ساعت 7 و 20 دقیقه وقتی بابایی داشت میرفت سر کار شما دوباره واسم تکون خوردی.. معلومه فسقل من تنبل نیست فقط یادش رفته بود که ماماینی وباباییش منتظرن........ واقعا شیرینه امیدوارم همه ی مامانا خیلی زود این حس تجربه کنن..   ...
16 ارديبهشت 1392
1