پیشرفتهای دلبند مامان
دخمل بازیگوش من خوبی؟؟؟
این روزا ورجه ورجه هات خیلی زیاد شده..ماشالله سحر خیزی و 8 صبح بیداری!!!!!!!
میخوام بهت بگم از کارایی که تو 135 روزگیت انجام میدی:
قربونت برم که منو خوب خوب میشناسی و به هر طرف که برم چشم ازم بر نمیداری.
سه روز پیش گذاشتمت تو روروئک تا خونه رو جارو بکشم دیدم داری حرکت میکنی خودت کلی ذوق کرده بودی و میخندیدی.لابد با خودت میگفتی آخ جون خودم میتونم راه برم و منت کسی رو نمیکشم!!!!!
خودت در حد 4-5 ثانیه میشینی..
غلت میزنی و برمیگردی به حالت اولت..
پاهاتو با دستات به دهنت نزدیک میکنی اما هنوز موفق نشدی ببری تو دهنت!!
وقتی سفره میندازیم اول از همه شما دهنت میجنبه و ما مجبوریم پشت به شما غذا بخوریم!!
عاشق نبات داغی..
وقتی میای تو بغلم جای غذاتو خوب بلدی و خودتو هل میدی عقب تا شیر بخوری..
جیغ هات زیاد شده به دستات نگاه میکنی و جیغ میزنی..
موهات هم ماشالله داره بیشتر میشه..
اصلا رو بالش خودت نمیخوابی وقتی خوابیدی خودتو بلند میکنی میندازی سمت چپ یا راست بالشت رو زمین منم دوطرفتو بالش میذارم تا رو بالش بخوابی..
اینم یه مدل دیگه
و و و......
راستی عکسهای اتلیه ات هم امروز حاضر میشه..غروب بعد از باشگاه میرم میگیرم..
جانکم من تو را مثل جان و شاید بیشتر از آن دوست دارم..
کودکم! آسمان زندگی ام! من تو را با تمام قلبم از نهایت وجودم و همه ی روح فکرم دوست دارم..