باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

فسقلی من

سلام عشق مامان میدونم بی معرفتم که چند وقته برات ننوشتم ام عسل من سیم تلفنمون قطع شده بود و اینترنت نداشتیم بابایی دیروز درستش کرد . .راستی یه خبر بابایی 5شنبه واسه خونمون یه گرامافون خرید......دیروز وقت دکتر داشتم واسه اینکه بفهمم شما در چه حالی...دکتر گفت همه چی آرومه!!! قلب کوچولوتم بهم نشون داد اگه بدونی چه ذوقی کردم  تا شب واسه بابایی پزشو میدادم... واسه 26 اسفند هم یه سونو برام نوشت.فکر کنم تو سونو این ماه بتونم صدای قلب کوچولوتو بشنوم.خیلی دلم میخواد بابایی هم بیاد باهام  تا اونم صدای قلبتو بشنوه... حال عمومی خودم خوبه اما بعضی وقتا معدم به هم میریزه که اونم در برابر داشتن تو هیچی نیست.. امشب سالگرد عموی باباییه و ...
13 اسفند 1391

همه ی عشق این دنیا رو به تو هدیه میدم عزیزم

سلام نفس مامان بابایی امروز رفت تهران و من و شما رو تنها گذاشت ای بابایی لوس!!!!! راستی میخوام اولین هدیه ای که من و بابایی برات خریدیم و بهت نشون بدم : یه روز منو بابایی رفته بودیم فروشگاه که من این پتو رو دیدم و ازش خوشم اومد با اینکه هنوز نبودی اما بابایی اینو برات گرفت.امیدوارم خوابای قشنگی زیر این پتو ببینی عسلم... این یکی رو هم رفته بودیم زاهدان واست سوغات گرفتم:   این دوتا رو هم عمو غلامرضا بعد اینکه فهمید شما تو ر اهی برات گرفت:     امیدوارم زود بیای و با اینا بازی کنی..مامانی فدات میشه................  ...
5 اسفند 1391

قلب مامان واسه تو میتپه عزیزکم

امروز 21 بهمن91 واسه اولین سونوم رفتم دکتر.می دونی دکتر بهم چی گفت؟؟؟؟؟!!!!!!نی نی کوچولوی من الان 6 هفته و 4 روزشه دکتر اینم بهم گفت که الان یه قلب کوچولو هم داری عزیزکم.   مامانی خیلی خوشحال شد و زودی به بابایی خبر داد تا اونم خوشحال بشه. عزیز دلم از همین الان انتظار اومدنتو میکشم.......   ...
5 اسفند 1391

لحظه ها چقدر دیر میگذره خوشگلم

ناز من امروز 2 ماهت تموم شد.وای که چقدر منتظرم این روزا بگذره و تو رو تو بغلم بگیرم و صورت ماهت  رو ببوسم..امروز قراره با بابایی برات یه اسم انتخاب کنیم با اینکه هنوز نمیدونیم توی کوچولو یه دختر نازی یا یه پسر کوچولوی شیطون...به هر حال قراره یه اسم پسر و یه اسم دختر برات انتخاب کنیم عزیز دلم...
3 اسفند 1391

قشنگ من هر کارری کنی دوستت دارم عسلم

سلام گلک مامان.2 روز اینترنت نداشتیم نتونستم بنویسم.امروز صبح هم وقتی بابایی داشت میرفت سرکار یه کوچولو مامان و اذیت کردی وحالم بد شد اما اشکال نداره وقتی فکر اومدنتو میکنم آروم میشم.راستی بابایی هم حالش خوب شد از جمعه بر گشت به اتاقش.... هورا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 
29 بهمن 1391

شبت ستاره بارون ناز من

سلام قشنگم. راحتی زندگی من؟؟ بابایی خوابه منم خوابم نبرد گفتم یه سر به نی نی نازم بزنم.هنوز نیومده بهت دل بستم عزیزکم قوی باش و با اومدنت مامانی و بابایی رو خوشحال کن بووووووووووووووووووووووس 
26 بهمن 1391

بابایی مهربون

امروز 26 بهمن -نی نی کوچولوی من امروز صبح خیلی گرسنت شد و مامان و از خواب پروندی .مامانی هم پاشد و همراه بابایی صبحونه خورد. راستی بابایی از 3شنبه(24 بهمن) سرما خورد واسه اینکه کوچولوش که الان تو دل مامانشه مریض نشه اتاقشو ازمون جدا کرد. میبینی چه بابایی خوبی داری عسلکم.. 
26 بهمن 1391