92/7/15 ده حموم
امروز ده روزت شد هورررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااا......................
صبح فاطمه جون و من شمارو بردیم حمام یه کوچولو گریه کردی بعد مامان بزرگ و خاله بابایی اومدن..اینم عکس تو حمومت
اینجا بعد حموم مشغول خوردن انگشت..راستی مامانی تو انگشتت چیزی هست که اونقدر با ولع میخوری؟؟!!!
بعد از ظهر هم به مناسبت ورود شما به خونواده تو پارکینگ دایی محسن یه جشن کوچیک گرفتیم البته اونقدر سرد بود که شما تو خونه بودی..اینم از تدارکات جشن و باران کوچولو
البته ساندویچ الویه و بادونه (برنجک) هم بود که فرصت نشد عکس بگیرم..
همه چی خوب بود ..عکس کادوهات رو تو یه پست دیگه میذارم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی