شش ماهگیت مبارک
کودکم
نیم سال است که تورا با تمام وجودم در آغوشم جای داده ام..نیم سال است که نام مادر را بر دوش میکشم و چه شیرین است مادرانگی..
انگار آنی بود ..چقدر شیرین و زود گذر است لحظات لذت بخش عاشقی..انگار همین دیروز بود که فهمیدم در وجودم جوانه زده ای..حال در کنارم هستی و من از همه دنیا بی نیازم..
وقتی با دستان کوچکت دستانم را در دست میگیری من داغ میشوم از حس مادر بودن
وقتی در آغوشم هستی و شادی میکنی میخواهم زمان بایستد و این لحظات را جشن بگیرم
وقتی با صدای کودکانه ات و با زبان بی زبانی مرا تقلا میکنی وجودم پر میکشد تا تو را در بر گیرد..
خدای مهربانم از اینکه مرا لایق مادر شدن دانستی بی نهایت سپاسگذارم ..
دخترک پاییزی من
زمانی که تو در خواب نازی آنقدر دلتنگت می شوم که گاهی اوقات فقط نگاهت میکنم و به انتظار بیدار شدنت مینشیم..و چقدر شیرین است که تو با شیطنت بچه گانه ات بیدار میشوی و چشمان منتظرم به لبخند تو باز میشود..
عزیزکم بارانکم
تمام زندگی ام فدای یک لحظه نگاه تو
تمام هستی ام قربانی یک لبخند تو
وتمام شادیهایم را می دهم تا یک لحظه غمت را نبینم...
با من باش و با من بمان که بند بند وجودم بسته به توست..