دیگه چیزی نمونده
سلام گلم نفسم هستی ام
خوبی قشنگم..من خوبم خدارو شکر..
دیشب تو خوابم دیدمت یه دخمل ظریف مث خودم که موهاتم لخت و بلند بود و دم اسبی بسته بودی..قربونت برم.....
امروز 29 هفته میشه که دارم با نفسهات زندگی میکنم باهات حرف میزنم و هیچکسی از خودت بهم نزدیکتر نیست..
تا 10 هفته دیگه تو بغلمی اگه خدا یاری کنه..از خدای خوبم ممنونم که تا الان بهم این قدرت رو داد تا مواظبت باشم و ازش میخوام این هفته های اخر رو هم پشتو پناهمون باشه.وازش ممنونم که منو لایق مادر بودن دونست و یکی از فرشته هاشو بهم داد..ممنونم خدای خوووووووووبم به خاطر هرچیزی که دادی و ندادی..
دختر 29 هفته ای من انگار همین دیروز بود که فهمیدم توی وجودمی..چقدر زود گذشت الان تو دلمی و با تکون خوردنات بهم آرامش میدی بعضی شبا از خواب میپرم و منتظر تکون خوردنت میشم و وقتی که تکون خوردی با خیال راحت میخوابم..وقتی به دنیا بیای دلم واسه ورجه وورجه های تو وجودم تنگ میشه عزیزکم..این روزا خیلی دیر میگذره روزای بلند تابستون انگار تموم شدنی نیستن..هر روز رو میشمرم و وقتی به سه شنبه میرسم آروم میشم چون میدونم یه هفته از هفته های انتظارم کم شده..چه چیزی زیباتر از دیدن قلب کوچیکی که با هر نبضش ، دنیای مرا زیر و رو می کند ؟؟
دیگه چیزی به پایان زندگی دونفره منو بابایی نمونده به زودی میشیم سه تا..
از خدا میخوام که تو صحیح و سالم باشی عشقم..جز این هیچی نمیخوام دخترک قشنگم..