باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

خوشایند و ناخوشایندهای مامانی

1392/2/29 15:56
نویسنده : سودابه
351 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل مامان  خوبی نانازم؟

دیشب خونه عزیز مامانی(به درخواست مامانم لقبش از مامانی سوری به عزیز مامانی تغییر کرد) دلم آلوچه خواست اما تو یخچالشون نبود..

اما عزیز مامانی امروز زحمت کشید رفت بازار و برام خرید و آورد خونمون منم حسابی خودمو شرمنده کردم اما زود رفت آخه میخواست بره خونه غذا درست کنه..

حالا بگم که از همون اول که شما تو وجودم به وجود اومدی من که عاشق دوغ بودم لان هیچ تمایلی نسبت بهش ندارم حتی میتونم بگم که بدم هم میاد  جز اون از ترشیجات هم زیاد خوشم نمیاد اما در عوض چیزی که اگه هر لحظه بخورم سیر نمیشم کدو و بادمجون سرخ شدست!!!!

در کل شما عسل مامانی خیلی دخمل خوبی بودی و هستی و مامانی رو همراهی میکنی..

اینم عکس شما تو شیمک بنده تو هفته 20 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

rasta
29 اردیبهشت 92 16:06
الااااااااهی اومدم برم دیدیم آپ کردی چه شانسی دارم من!!!
عزیزم نوش جونت گوشت شه به وجود نینی !!
واخی چه شکم نازی منو بگو فکر میکردم که شکمم کوچیکه!
دخملمون معلومه از این خانوم خوشگلای مانکن و باربی میشه انقدر جم و جوره
مامانش اجازه میدین ما از راهه دور بوسش کنیم؟
راستی سودابه جون اسمش رو انتخاب کردن یا شما هم مثل من هنوز با انتخاب اسم درگیرین؟


منم دقیقا فکر میکنم شکمم خیلی کوشوله..همش نگران بودم اما دکتر گفت که وزنش نرماله..
راستش بابایی دخملم بیشتر از دخملم ناز داره ما هم مث شما درگیریم...

اب نبات
29 اردیبهشت 92 16:22
سلام عزیزکم چطوری خوبی؟؟؟ دخمل ناز ما چطوره خوبه ؟؟؟؟ الهی قربون اون نگرانی هات برم راست شو بخوای وقتی ج سونو رو به دکی نشون دادم گفت باید استراحت مطلق داشته باشی شرمنده از اینکه نگرانت کردم فدای اون دل مهربونت برم ..در ضمن به مدت 1ماه دیر به دیر وب اب نباتمو به روز می کنم گفتم که نگران نباشی گلکم


سلام عزیزم ما هم خوبیم جز دوری شما ملالی نبود تو رو خدا مواظب خودت باش ..تو خوب باش ما پست جدید نخواستیم عزیزم..بوس

مامان ازاده
29 اردیبهشت 92 18:29
سلام سودابه جان-دخمل نازم چطوره؟
خوشحالم باهات آشنا شدم عزیزم
شنیده بودم کسی که نی نیش دختره از ترشیجات بدش میادولی باورت نمیشه من عاشق ترشیجات بودم هیچی که نمیتونستم بخورم ولی ترشیجات و تمر و لواشک عاشقش بودم
بخاطر همین بهم میگفتن نی نیم پسله
آخی شیمکشو ببین منم همینطورم همه میگن تو ماههای آخر شکممون بزرگ میشه
مواظب به خودت و دخملی باش


من قبلا ترشی خیلی دوست داشتم اما الان اصلا تمایلی ندارم...تو هم مواظب گل پسرما باش شاید خوشمون اومد دامادمون کردیم!!!!!!!!!!!!!

نیلوفر
29 اردیبهشت 92 21:45
چه دخملییییی به فکر سلامتی مامانشه فقط چیزهای مفید میخواد. آورین آورین.

این شکلک جادوگرت که تو دیگ و هم میزنه خیلیییییییی باحاله خیلییییییییییی


آره واقعا دخملم خیلی عاقله...قربونت برم نظر لطفته

ونوشه
29 اردیبهشت 92 23:04
اولا نوش جونت همه خوراکیا
دوما من خیلی وقته ندیدمتاااااااااااااااااااااا
ای جانم
خاله قربونش


خدا نکنه
saya
30 اردیبهشت 92 14:29
قربوووووووون شکمت برم خوجل من ن ن ن
سلاااااااااممنم نی نی موخوامخوبی عزیزم؟به به آلوچ ه ه ه ه
قبونش بشم من نی نی گوگولی باید سفت بچسبه بهت تا بزررررررگ بشه و بیاد پیشت
مواظب خودت باش سودابه جونم


مرسی عزیز دلم...

saya
30 اردیبهشت 92 15:17
مرد که باشی...مجبور میشوی غیرممکن هارا تجربه کنی...
مجبوری درد ها را تحمل کنی و با لبخندی بگویی تمام میشود...پدر که باشی باید بگذری از داشته هایت...باید تو بشوی سنگ صبور کسی که در تو توانایی غیرممکن ها را میبیند...
دل نداری که به فرزندت بگویی ندارم...دل نداری که پاره تنت سختی بکشد...
عجب موجود عجیبی هستی...
هیچ وقت کسی به زیبایی تو اهمیت نخواهد داد
به چروک های روی صورتت...
زیرا تو مردی...
روز پدر بهانه است...بی بهانه روزت مبارک پدر...


چقدر زیبا.......

مامان کوچولو
30 اردیبهشت 92 21:22
همون بهتر که ترشی جات هوس نمیکنی زیاد

آخه شنیدم که ترشی جات زیاد خوب نیس واسه نی نیا

مواظب دخملیت باش

مرسی عزیزم



مامان کوچولو
30 اردیبهشت 92 21:29
راستی لینکم نکردی هنوز ؟؟؟


آدرستو نذاشتی عزیزم

ماماطهورا
1 خرداد 92 12:39
سلام سودابه جونم قربونت برم بخور نوش جونت عزيزم

فداي دخمليمون بشم من كه انقدر خانومه


سلام عزیزم مرسی...خدا نکنه خاله طهوراجون