باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

وای که چه عسلی بشی با اینا!!!

1392/3/25 15:42
نویسنده : سودابه
1,058 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگلکم

خوبی ناز من

عرض به خدمت شما که من و بابایی و خاله آزاده و عمو امیر با شما فسقلی های توی راه رفتیم جنگل تا تمشک بچینیم.اما هنوز نرسیده بود و ما فقط تونستیم نوبری بخوریم..اینم عکس تمشکا!!!!!!!!!!!!!

 

 

امیدوارم اون موقعی که این عکسو میبینی فصل تمشک باشه که بخوریش عزیزم...

خیلی خوش گذشت..عمو امیر هم کلی سر به سر خاله آزاده گذاشت و بهش استرس وارد کرد..خاله آزاده هم ترسووووووووووووو...

بعد عصرونه اومدیم خونه ..

دیروز ناهار رفتیم خونه مامان بزرگ و غروب من و بابایی رفتیم حماسه آفریدیم!!! بعد از دادن رای کمی قدم زذیم و توی راه یه مغازه گل سر فروشی دیدیم و رفتیم و این چیز میزای خوشگل رو واسه گل دخترمون خریدیم...مامانی مبارکت باشه..

اینقدر چیزای خوشگل داشت که بازم دلم میخواد برم برات بگیرم... 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

غزاله جونتون
25 خرداد 92 13:38
مبارک دخملی باشه به شادی استفادش کنه.


ایشالا واسه دخملی تو خودم براش میگیرم..

اسماء
25 خرداد 92 14:28
پس کو تمشک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به به مبارکش باشه
تلگراف داری عزیزم


اااااااااااااا...نذاشتم؟؟؟؟

مامان ازاده
25 خرداد 92 15:02
ووووووووش موش بخورت دخملی با این گیره هات
سودابه بخدا تا نصفه همه رو جواب دادم-الانم توی ثبت موقته-چون منو همسری داریم با هم جواب میدیم و اونم جوابای خودشو مینویسه باید منتظر اون وایسم که هر وقتم بهش میگم خسته اس و حوصله نداره


باشه عزیزم منتظرم...بوس
آزاده
25 خرداد 92 17:00
عاشقتم عروسکم




اسماء
25 خرداد 92 17:27
به به؟؟؟!!!! منم تمشک میخوام
عزیزم با tab بیا روش اینقد بزن دکمه تب رو تا برسی به جایی که باید رمز بذاری


باشه ببینم چه کار میکنم

نیلوفر
25 خرداد 92 18:40
ای جووووووووونم چه خوشگلن اینا. تو هم که مامان با سلیقه هر روز دخملتو با یه تیپ میچرخونی.

منم تمشک میخوااممممم


بیا بهت بدم دختر کوچولوی من!!!!


rasta
25 خرداد 92 22:45
سودابه جون این تمشکاای خوشگل رو گذاشتی اینجا دچار عذاب وجدان نشدی؟
فکر نکردی ماااااااااااا هم هوس میکنیم ، اونوقت این همسربدبخت باید بره از ناکجا آباد دنبال تمشک تازه بگرده
نه اما بی شوخی ایشالله که این وروجک خانووم مثل این تمشکا سرخ و سفید و ناز بشه
وووووووی این گل سرا خیییییییییلی خوشگل و عروسکین ....
مبارکش باشه
منم از اون گوشواره چسبی ها ی زمانی داشتم ، خییییییییییلی دوسشون میداشتم،
ایشالله گل دختری بیاد به سلامتی استفاده بکنه


الهی فذات شم.........الان که گفتی عذاب وجدان گرفتم...مرسی عزیز دلم
SaYa
26 خرداد 92 0:48
وووووووی قربونش بررررررم
فکرشم روانیم میکنه که با این موگیرا چه جیگری بشه
هرچند دخترمون بدون هیچی هم خیلی خواستنی و تو دل برو


خدا نکنه خاله جونی...مرسی
سارا
26 خرداد 92 10:29
خدا دلمونو حسابی آب کردی هم با تمشکا هم با گل سر های دخملی
به شادی استفاده کنه



مرسی عزیز دلم قربون دلت برم..گل]

اب نبات
26 خرداد 92 10:51
واااااااااااااااای مامانی تو نمی دونی اب نباتم یه کوچولو شکمو تشریف داره دلم تمشک میخااااااااااااااااااااااد ..نگران نباش البته غروبی همسری رو می فرستم خونه مامانش تا برام بچینه وبیاره اخه توی باغشون داره. چه نازن..مبارکش باشه انم شالله به سلامتی گلکم..

فدای آب نباتم میشم...مرسی مهربونم

اسماء
27 خرداد 92 17:36
منم بیام مهمونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راسستشو بگید از کی باهم دوستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




قرببونت برم بیا بالای سر...ما از دوران دانشجوییمون..تقریبا 8 سال






ونوشه
28 خرداد 92 16:19
مبارکه عزیزم
ایشالله یه روز 6تایی برین جنگل


مرسی عزیز دلم...

اسماء
30 خرداد 92 11:37
خانوم خانوما چرا هیچی از نی نی مون نمینویسی؟
مگه شیطونیاتون با غزاله میذاره؟


فدات شم در اولین فرصت مینویسم

مامان ازاده
30 خرداد 92 13:23
سودابه جون کجایی پس؟چرا آپ نمیکنی؟


قربونت برم زودی آپ میکنم

جیگیلی مامان بابا(مامان کوچولو)
30 خرداد 92 20:11
ویییییییییییی نازی چه گیر سرای خوشملی

کی میشه دخملی به دنیا بیات این گیر سرا رو بزاره ببینیمش چه خوشل موشل بشه

عجب توتای بزرگیواس ماهم میزاشتی


مرسی عزیزم...