باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

فرشته زمینی من

1392/5/12 12:25
نویسنده : سودابه
264 بازدید
اشتراک گذاری



برای نوشتن برای تو، برای خودم بهترین و ناب ترین زمان ها را یافته ام.

جایی در مرز شب و روز.

آرام ترین و لطیف ترین موقع از حرکت وضعی زمین. بین تاریکی و روشنی.

جایی که تاریکی می گذرد...

جایی که ای روشن ترین روشنی ها، ای خورشیدکم به سویت قبله می گردانم.

گرم و روشنم کن.

سویت را از میان چهار جهت قطبی یافته ام.

از میان شمال و جنوب کرات و شرق و غرب کهکشان ها.

از بالای عشقم و پایین قلبم.

سویت را، چشمت را، دستت را تازه یافته ام. سخت یافته ام. فرصتم ده...


خورشیدکم به چشمان زیبایت قسم می خورم، تا گرمای دستانت را در دستانم احساس میکنم رهایشان نخواهم کرد. دوست می دارمت بانوی من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان زری
12 مرداد 92 12:43
http://amiralijigar.niniweblog.com/
مامان هلاله
12 مرداد 92 14:59
عزیزم چقدر با احساس و قشنگ نوشتی
خوش به حال دخترت چه قدر مامانش دوسش داره



قربونت برم عزیزم
ونوشه
12 مرداد 92 18:59
چقدر قشنگ و دلنشین




اسماء ღ مامانه فسقل ღ
13 مرداد 92 17:08



قلب]
زهره
14 مرداد 92 0:43
سلام وبتون رو امروز دیدم به نی نی هایی که مامانهایی مثل شما با احساس دارن حسودیم شد


مامان ازاده
15 مرداد 92 1:11
سودابه جون کجایی؟خبری ازت نیست؟
مشغول اسباب کشی هستی؟


آره گلم درگیر اسباب کشی ام..
اب نبات
15 مرداد 92 17:40
سلام عزیزم برو خصوصی.........


مرسی عزیزم
اب نبات
17 مرداد 92 17:45
سلام عزیزم کجایی؟؟؟؟؟؟زودی بیا از دخملی نازمون خبری بزار..پیشاپیش عید سعید فطر بر شما مبارک..



قربونت برم درگیر اسباب کشی هستم هنوز جابه جا نشدم عید تو هم مبارک مهربونم
SaYa
17 مرداد 92 22:12
عید فطر.. عید پایان یافتن رمضان نیست.. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نوبا جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرهاوافطارهایش.. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم.. اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم.. عید فطر عید ما نیست.عیدت مبارک گلم


مرسی عزیزم عید تو هم مبارک ایشالا به همه آرزوهای خوبی که تو دلت داری برسی..
mona
18 مرداد 92 2:42
سلام سودابه جان خودت و دخملی خوبین ان شالا؟


مرسی گلم خوبیم به محض تموم شدن کارام میام مینویسم
مامان ازاده
19 مرداد 92 18:21
کجایی سودابه جون-من حرفامو با تو میزنم بیا دیگه
خدا قوتت بده دوست من


زودی میام عزیزم

زهرا
20 مرداد 92 11:55
سلام عزیزم...مر30 از تبریکت........ دخمل نازت چطوره؟؟اسباب کشی تموم نشده هنوز؟؟؟


سلام عزیزم خواهش میکنم..تموم شد اما چون گاز خونه وصل نیست فعلا خونه مادر و مادرشوهریم..
جیگیلی مامان بابا(مامان کوچولو)
22 مرداد 92 3:48
وایی سودابه جون متنت خیلی قشنگ بود خیلی رفتم تو حس

بیا یکم از دخملی برامون بنویس


مرسی عزیزم..زود میام

اب نبات
22 مرداد 92 13:44
مامانی مهربون خستههههههههههههههه نباشی


قربونت برم مونده نباشی.

ماماطهورا
22 مرداد 92 20:14
سلام خانم خانوما خوبي دخملي خوبه؟دلم برات تنگ شده چراديگه آپ نميكني؟


سلام زود میام

زهرا
23 مرداد 92 17:22





سارا
23 مرداد 92 17:59
سلام سودابه جون
کجایید پس؟
ما منتظرتونیم
دخملی خوبه ؟



سلام گلم اومدم

SaYa
24 مرداد 92 0:42
سلام سودابه جون خوبی عزیزم؟
گل دختری خوبه؟قربونت برم واقعا ازت ممنونم که این مدت با وجود گرفتاریات جویای احوالم میشدی
ببخش که دیر اومدم پیشت
به داشتن دوستایی مثل تو به خودم افتخار میکنم عزیزم


خواهش میکنم عزیزم ما خوبیم..امیدوارم تو هم خوب باشی دوستم
نیلوفر
25 مرداد 92 20:33
چقدر با احساس

خیلیییییییییییییی قشنگ بود عزیزم.


قربونت برم