باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

نظرات (11)

غزاله جونتون
7 شهریور 92 14:15
فدای پای کوچولوش.خواهر سایزشو بگیر کفشش ی وقت واسش کوچیک نباشه؟


مامان ازاده
7 شهریور 92 15:01
دلم میخاد کف پاشو قلقلک بدم-فدای انگشتات جیگر



اسماء ღمامانه فسقل ღ
9 شهریور 92 0:26



جان همیشه بخندی..
آزاده
9 شهریور 92 13:00
وای عزیزم عاشقتم.دلم می خواد بخورمش


خانم یواش...
اب نبات
9 شهریور 92 17:05
الهی نازززززززززززززززززززززززززی..پای کوچولو شو نگاه..



زهرا
10 شهریور 92 0:25
ای جااااااااااااااااااااااااااااانم قربون اون پای کوچولوش
مامان خانومی
11 شهریور 92 19:38
سودابه نظر من گوووووووووو
تو پستای پایین



نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!
حامی
12 شهریور 92 0:18
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا…
خدا در مکان های دور از انتظار
به دست افرادی دور از انتظار
و در مواقعی تصور ناپذیر
معجزات خود را به انجام می رساند.
برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد …
همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست …
روزهایتان پر از امید و شادی


ممنونم
SaYa
15 شهریور 92 17:36
ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم
چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم
دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم
کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم
با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
کوچولوی عزیزم روزت مبارک


مرسی خاله جونی

مامان ازاده
16 شهریور 92 1:31
کجایی پس مامان سودابه؟



هستم قربونت برم
ساره دختر خاله نفس
17 شهریور 92 22:05
سلام وب خوبی دارید به وب ما سربزنید نظر بدید.با تبادل لینک موافقید؟؟؟؟؟؟



سلام مرسی ..چرا که نه!!!!