باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

دخترم روزت مبارک

1392/6/16 23:18
نویسنده : سودابه
1,070 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم

برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه میارم

یک دل پر امید و مهر ، ترانه ساز غصه ها

هدیه من به دخترم ، همون غریب بی ریا

سلام عروسک مامان امیدوارم خوب خوب باشی عشق کوچولوی من..اول از همه روزت مبارک نفسم..

 

 

 

 

ببخش خیلی دیر اومدم آخه اصلا وقت نمیشد قربونت برم.

عزیز اینا رفته بودن مشهد مامان بزرگ اینا هم رفتن رشت من یه پا اینجا یه پا اونجا بودم..البته فاطمه جون زحمت کارای خونه عزیز رو میرسید آخه دایی میلاد مونده بودن..عزیز اینا دیروز اومدن با کلی سوغاتی................

یه چندتایی خبر دارم یکی اینکه بالاخره تشریف فرما شدیم به خونه خودمون(شنبه ای که گذشت)و تقریبا جا به جا شدیم مونده سیسمونی گل دخترم که اگه خدا بخواد فردا میاد..

دوم اینکه بابایی کمر درد گرفت براش دعا کن تا زودی خوب شه..

سوم اینکه4شنبه وقت دکتر داشتم و کلی بهم استرس وارد شد آخه دکتر گفت ضربان قلب شما روی مرزه و حتما باید برم نوار قلب بگیرم خیلی ترسیدم با بابایی رفتیم بیمارستان مامایی که نوار قلب میگرفت یک آدم گنده دماغ و بد اخلاق بود که خدا نصیب نکنه..بالاخره نوار قلب گرفت و گفت که همه چی نرماله و فردا هم بردم به دکتر نشون دادم که اونم راضی بود اما اگه بدونی چه استرسی بهم وارد شد همش حس میکردم تکون نمیخوری..خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت..

5شنبه هم رفتم سونوگرافی واسه قد و وزن شما که اونم خدارو شکر خوب بود کوچولوی من..دکتر گفت نی نی کوچولوت سرش خیلی اومده پایین و این هفته اصلا پیاده روی نکنم چون مکنه شما زودتر از موعدت پای کوچولوتو تو این دنیا بذاری منم گفتم چشم...حالا هم عکس سونورو میذارم هم نوار قلبتو عزیزکم.. 

خبر بعدی اینکه خاله غزاله یه دو هفته ای میشه که باهام میاد باشگاه آخه من از هفته بعد دیگه نمیرم و باید کلاسامو بسپارم دست غزاله.. البته اگه خواب بهش امون بده!!!!!!

یه چند روزی هم هست زیر شکمم و کمرم درد میگیره..شما هم اونقدر محکم لگد میزنی که با خودم میگم الانه پوست شکمم پاره شه!!!عشق مامان خیلی قوی باش چون چیی به اومدنت نمونده... 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان ازاده
17 شهریور 92 1:16
امان از دست این دکترا که فقط ادمو میترسونن-خدا رو شکر که همه چیز نرماله-مواظب خودت باش سودابه-خونه جدید مبارک-ایشالا دخملی بسلامتی دنیا بیاد-راستی روز دخترم به دخمل گلم تبریک میگم



آی گفتی...مخصوصا این ماه آخر که آدم احتیاج به دلگرمی داره...مرسی تو هم مواظب خودت و پسرم باش..مرسی خاله جون..
زهرا
17 شهریور 92 11:52
روز گل دخملت مبارک
خداروشکر که مسئله ی خاصی نبوده خیلی مواظب خودت و دخملی باش.........راستی اسم دخملی رو چی میذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مرسی زهرا جون..تو یکی از پستام نوشتم البته قطعی نیست پست رو پیدا کردی بگو تا رمزشو بهت بدم
اب نبات
17 شهریور 92 12:44
سلام مهربان مهربانان چطوری خوبی سلامتی...فسقلی خاله خوبه ...می بینم کوچولوی خاله مامانی شو استرس وارد کرده..ان شالله دخملی نازت صحیح سالم بیاد توی بغلت...



سلام عزیزززم خوبیم خاله جون..ان شالله برامون دعا کن..
غزاله جونتون
17 شهریور 92 13:01
عزیزم خیالت راحت من ادم مسئولیت پذیریم
در ضمن چرا فکر میکنی میلاد میشه عمو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میشه دایی دلبندم.


آره میدونم.....به هوای امیر مهدی گفتم!!!!!
ماماطهورا
17 شهریور 92 13:49
سلام خانومي به سلامتي جابجا شدي خدارو شكرهميشه به خانه وكاشانه
قربونش برم الهي ديگه دل و دلم نيست تا اين فنجوك خاله بيادتا ببينمش

راستي عكس سيسمونيش وميزاري ببينيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام عزیزم خدا نکنه..آره حتما میذارم خاله جون
اسماءღمامانه فسقلღ
18 شهریور 92 0:37
وای سودابه جونی روز دختر رو به فسقلیش تبریک گفته از طرف منم تبریک دخمل خانوم
وای از این دکتر ها اوووووووووووووووووووف
ایشالله غزاله جون از خواب دست میکشه


مرسی خاله جونی..ایشالله!!!
مامان هلاله
18 شهریور 92 16:35
سلام سودابه جون خداروشکر جا به جا شدی خونه ی نو مبارک
عکس سیسمونیتم زود زود بذار



سلام عزیزم مرسی..حتما..
آرامین
19 شهریور 92 1:10
سلام خاله سودابه جون، خدارو شکر که نی نی حالش خوبه، در ضمن منزل نو مبارک، روز دختر هم مبارک، ایشالا سال دیگه، یه همچین روزی در کنارتون باشه و براش جشن بگیرین، مواظب خودت باش، در ضمن مشتاق دیدن عکسای سیسمونی گل دخملت هستم، سالم و شاد باشی عزیزم


سلام خوشکلم..مرسی..زود زود عکسارو میذارم
SaYa
19 شهریور 92 11:52
سلام سودابه جونم خوبی؟
گلم ببخش اگر نظرتو دیر تایید میکنم واسه اینه که حتما حتما بیام پیشت
انقدر فراموش کار شدم که خدا میدونهببخشید گلم
مباااااااارکه رفتن به خونه ی جدیددددایشالله که خیلی زود با خنده های یه دختر شیرین پر بشه فضای خونه
زیارت عزیزجون قبول
سیسمونی هم مبااااارکه عزیزززم
عکسشو میزاری بعد که چیدی؟
خصوصی هم داری گلم


سلام دخترم اشکال نداره فدات شم..مرسی از دعای قشنگت..ایشالله قسمت شما شه..آره عزیزم زودی عکس میذارم..مرسیییییییییییییی
mona
20 شهریور 92 3:25
سودابه حان خونه جدید مبارک باشه، ایشالا به سلامتی با دختر گلت و شوهری تو خونه جدید به خوبی زندگی کنیدو عزیزم این روزا خیلی مواظب خودت باش که چیزی نمونده منم دقیقا همین درد کمر و زیر شکمم زیاده...


ممنونم مهربونم ایشالله همچنین شما..
مامان خانومی
20 شهریور 92 12:05
سلام
سودابه جونم خوبی؟
سودابه برام خیلی دعا کن
حال این روزام تعریفی نداره برام


سلام حتما عزیزم مواظب خودت باش..
جیگیلی مامان بابا(مامان کوچولو)
21 شهریور 92 19:18
سلامممم خاله سودابه

چرا استرس .. نداشته باش دخملی همیشه سالمههه


مبارک باشه خونه

سیسمونی اومت عکسا سیسمونی بزاریااااااا


سلام ..مرسی..باشه عزیزم
ونوشه
21 شهریور 92 19:56
توکلت به خدا باشه عزیز دلم
نی نی کوچولو خیل یزود صحیح و سلامت میاد :-*


برام دعا کن..ایشالله
نیلوفر
22 شهریور 92 16:52
عزیزم خونه ی جدید مبارک. انشااله براتون خیر و برکت بیاره. بیشتر مواظب خودت باش که این پرنسس کوچولو و به وقتش پیاده کنی. بوووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسس



مرسی ..ممنونم عزیزم..باشه..بوووووس
اب نبات
23 شهریور 92 15:05
سلام کجایی مامانی مهربون ..دیگه چیزی نمونده دخملی ناززززززت رو توی آغوش گرمت بگیریا..زودی بیا عکس های از سیسمونیش بزار که دلم لک زده برای لباس های این کوچولو معصوم..اخه خاله اشم دیگه!!!!!



سلام عشقم هستم همین اطراف..باشه خاله جون زود میامو عکسارو میذارم..