باران پاییزی مامانی و باباییباران پاییزی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

شیرین ترین شیرین

نه ماه در وجودم نه ماه در آغوشم

عشق کوچولو و بازیگوشم سلام نه ماهگیت مبارک خوبی وروجک...عزیز دلم ببخش دیر به دیر میام اصلا وقت نمیکنم بیام پشت لب تاپ.خیلی وقته به وبلاگ دوستان سر نزدم اگه هم برم فقط مطلبو میخونم و وقت نظر گذاشتن ندارم از همین جا از همشون عذرخواهی میکنم.. باران کوچولوی من حدود یه هفته است که اسهال داری و دو روزه تب میکنی بردمت دکتر و گفت ویروسه..الهی فدات بشم که مریض نشی..اگه دستم به اون ویروسه میرسید میدونستم چه کار کنم!!!!!!!!!!!!!!!!! قربونت برم سر دارو خوردن مکافاتی داریم که اون سرش ناپیدا.. خدارو شکر تبت قطع شده و همون خدا هم یاری میکنه و دخترم زود خوب میشه..وقتی مریض میشی منو بابا داغون میشیم عسلکم.. حالا بگم از شیطنتات که داغونشون...
8 تير 1393

شیرینترین حس دنیا

باورم نمیشه انگار همین دیروز بودکه فهمیدم دارم مادرمیشم و لبریزغرور بودم و منتظر لحظه ای که دلبندم منو مامان صدا کنه...شنبه ۱۷ خرداد حسی ناب سر تاسر وجودمو فرا گرفت ..عزیز دل من منو ماما صدا کردی.اولش فکر کردم داری واسه خودت بازی میکنی و صدا در میاری اما دیدم داری میای سمت اتاق بخت و صدام میکنی..بعدش هروقت منو نمی دیدی صدام میکردی..الهی مامان فدای تو بشه کوجولوی من... ...
23 خرداد 1393

هشت ماهگی باران

هستی ام همه کسم زندگی ام و بهونه زنده بودنم سلام... دختر نازم یه هفته پیش 8ماهت تموم شد و وارد نهمین ماه زندگیت شدی ..چقدر داره زود میگذره این روزا.. دخترکم دست دستی میکنه.وقتی برات شعر دست دستی بابا میاد رو میخونم شما شروع یکنی با اون دستای کوچولوت به دست زدن و من سراپا شوق میشم.. وقتی توی کالسکه میشینی هرچی که دستت باشه رو میندازی زمین و نگاش میکنی ... یه دو سه روزی هم هست که از هرچیزی به عنوان ماشین استفاده میکنی و دور خونه هلش میدی از بشقاب گرفته تا گوشی موبایلم و دستمال کاغذی.. اینجا یه ماشین دادم دستت و شما هم مشغول سواری.. از مدل های شیر خوردنت هم که دیگه نگوووووووووووو. کاملا آشنا رو از غریبه تشخ...
11 خرداد 1393

بالاخره اومدم با کلی خبر وعکس

سلام عزیز دل مامان خوبی؟؟ ببخش دیر اومدم اینقدر سرم شلوغه که وقت نمیکنم بیام بنویسم همش درگیر توام عشقم وقتایی که بیداری باید مواظبت باشم تا بلایی  سر خودت نیاری آخه ماشالا بازیگوشی در حد المپیک.وقتایی که هم خوابی بازم کلی کار هست ..الان خوابیدی و من از فرصت استفاده کردم.. عزیزکم بارونکم خیلی خیلی بلا شدی همه ی وقتمو پر کردی بعضی وقتها باخودم فکر میکنم قبل اینکه بیای من چه کار میکردم.. نمیتونم یه لحظه تنهات بذارم یه روز داشتم غذا درست میکردم و شما تو هال مشغول بازی بودی و در دید من یهو دیدم مشغول خوردن چیزی هستی نفهمیدم چی آخه پشتت به من بود اومدم جلو دیدم یه تیکه نون لواش که یه خورده هم توش پنیر بود دستته و با ولع داری میخوریش وق...
21 ارديبهشت 1393

هفت ماهگی و پیشرفت

دخمل ناز مامان هفت ماهگیت با دو روز تاخیر مبارک ایشالا تولد 120 سابلگیت رو جشن بگیری قشنگترین فرشته خدا.. عسلی مامان بالاخره با کلی تلاش موفق شدی دیروز 5 اردیبهشت  4 دست و پا به جلو بری..تو ورود به 8 ماهگیت هم دومین مرواریدت جوونه زد.. الان هم تو بغلم داری ورجه وورجه میکنی و به همه چی دست میزنی..حاضر شدیم بریم خونه مامانی اخه امروز باشگاه دارم.. یه عالمه بوس واسه دختر نازم
6 ارديبهشت 1393

این روزهای باران

دخترکم امروز روز ولادت حضرت فاطمه روز زن و روز مادره..من امسال اولین سالیه که مادر هستم اونم مادر یه فرشته ناز..خدایا شکرت.. دخترک مامان خیلی خیلی بلا شدی..یه هفته ای هست که  دست وپا میشی و عقب عقبکی میری اگه حواسمون بهت نباشه سر از کجاها که در نمیاری..   و از هر 10 تا تلاشت یه بار به جلو میری و جدیدا هم اد گفتی وقتی دستات رو زمین زانوهاتو هم از زمین بلند میکنی .. یه کار جالبی هم که میکنی اینه که از حالت دراز کشیده 4 دست و پا میشی و بعد میشینی..  یه چند وقتی هم هست که زبونت همش بیرونه و آماده خوردن! یه خبر خوب هم اینه که از 20 فروردین دیگه رو پام نمیخوابی بلکه کنارت دراز میکشم و چشام رو میبندم شماهم بع...
4 ارديبهشت 1393

جوونه اولین مروارید

عزیزکم قشنگ مامان جوونه زدن اولین دندونت مبارک ...دیروز اول اردیبهشت93  در سن 6 ماه و 27 روزگیت فهمیدم دندون کوچولوت سرشو از لثه آورد بیرون کلی ذوق زده شدم و به همه خبر دادم امروز میخوایم بریم خونه مامانی سوری تا برات آش بپزه...
3 ارديبهشت 1393